سلام
خيلي برام سخته كه توقعام رو بگم.چون اگه حتي كمي احساس كنم بايد چونه بزنم يا توضيح بدم. بدم ميياد
سلام:
چند سال پيش تو يه مجلسي خانمي در مورد حلم امام حسن (ع) صحبت كردند . وحلم يعني اينكه: تو ميدوني كه كسي ،بدي در موردت انجام داده ولي به روش نياري . يكي ديگه گفت : من اونا رو به خدا مي سپارم . پاسخ شنيد : نه بايد رها كني واگرنه همش منتظري يه بلا سرش بياد تا آروم بشي . همه چي رو بسپر به خدا و رها كن ...
اين بحث خيلي روي من اثر گذاشت فكر مي كنم يه 4 سالي ميشه كه از كسي به دل نمي گيرم .
اما در مورد توقع: من چون كارهام رو بر اساس رضايت خدا گذاشتم واگه ثوابي هم داشته باشه تقديم به امواتم كردم پس منت و توقعي نيست حقيقتش از خدا خواستم به جاش بهم معرفت بده
.................
به نظر شما اين رهايي ارزش نداره؟
ممنون به خاطر كمكتون
و اما در مورد اين سه پست اخير
اينكه چرا زنها به جاي مديريت خونه ميرن سر كار برميگرده به مسائل حاد اقتصادي
برويد به جهنم يه جور تهديد نيست؟ احيانا
و توقع
ياد گرفتم از كسي توقع نداشته باشم
و فكر ميكنم درستش همينه چون اگه توقع داشته باشي خودت اذيت مي شي
من نظرات ارزشمند شمارو از دست دادم
توقعي ندارما!! فقط ميگم
چرا ديگه نمياين يا اگه مياين نظر نميدين؟
يه مسئله ديگه ميشه صفت خريت رو از بين صفاتي كه براي نوع بشر نام بردين حذف كنين؟