اصلاح بيت آخر:
عشق درآمد از درم، دست نهاد بر سرم / ديد مرا که بي توام، گفت مرا که واي تو
درود...
سنگ شکاف ميخورد در هوس لقاي تو / جان پر و بال ميزند در طرب هواي تو
آتش آب ميشود، عقل خراب ميشود / دشمن خواب ميشود ديده ي من براي تو
بند مکن رونده را، گريه مکن تو خنده را / جور مکن که بنده را نيست کسي بجاي تو
چيست غذاي عشق تو؟ اين جگر کباب من / چيست دل خراب من؟ کارگه وفاي تو
درآمد از درم، دست نهاد بر سرم / ديد مرا که بي توام، گفت مرا که واي تو
سلام
بازم كه مطلب تكراري قبله
چرا گيج شدين؟
واضح نبود؟
هميشه ميناليم از غفلت
غفلتي كه محروممون ميكنه از ياد خدا
غفلت رو محكوم ميكنيم چون يادگرفتيم هميشه مقصر چيزي غير از وجود خودمونه
غفلت يه محكومه كه ما خودمون ساختيمش تا تمام اشتباهاتمون رو به گردنش بندازيم
شما بگين
غفلت چيزي غير از خودمون نيست؟
غفلت اسم ديگر من است
سلام خدا رو شكر كه برادرتون شفا پيدا كرد.
اما در مورد اين كه اين جريان به نام شما تمام شد& شايد يه تلنگر توش باشه براتون و اگه خوب دقت كنيم حتي براي ما.
شايد منم اينطورم نميدونم
اما مطمئنيد كه آدمهايي مثل من از اين ناراحت ميشن كه چيزي خلاف عقايدشون بشنون؟
به هركس بگي اشتباه ميكني خواه ناخواه جبهه ميگيره
اما اگه بگي تو اينجوري فكر ميكني و من اينجور
فكر نمي كنم كسي دلگير بشه به هر حال منظورم اين بود كه دوست دارم باز هم عقايد نسبتا طولاني شما رو در قسمت نظرات ببينم
اما اگه شما تمايلي ندارين اصراري نيست
اما من همچنان نظر خواهم داد
از دست اين مردم
جالب بود
جالبه كه هركس دوران تحولي رو سپري كرده
ديگه بحث هاي چالشي نمي كنيد
دلمون تنگ شده
سلام: چه حكايت جالبي ... خدا رو شكر كه برادرت شفا پيدا كرد . كاش دلهاي ما هم شفا پيدا كنه به همون خوبي .
گاهي خدا چقدر خوب به آدم ها توجه ميكنه (البته از نگاه بندگي ما )
در مسير هدايت باشيم ...