• وبلاگ : ديد
  • يادداشت : از بس که جان ندارد ...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
    • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + : :‏ سيد هادي : : 

    در روز مثل 100 نفر مثل شما ميومدن دم در خونه ايشون..انساني که بالاي 80 سال سن داشت که نميتونست جواي همه رو بده

    محض اطلاعتون بايد بگم که مسئوليت ايشون در امور معنوي بود و نه امور مادي...شما اگر خودتون يه مدت تهذيب ميکردين خودشون ميومدن پيشتون..همونجور که براي خيلي ها اومدن..سن اقاي جوادي رو با ايشون مقايسه نکنين

    + : :‏ سيد هادي : : 

    سلام.احساس ميکنم هيچ اطلاعي در مورد ايشون ندارين..همون بهتر که در همون اندازه اي که در مورد ايشون ميدونين صحبت کنين..چون اظهار نظر بيشتر شما ممکنه باعث بي حرمتي بشه و دليل اين اظهار نظرهاتونم حتما بي اطلاعيتونه..بايد بيشتر اطلاعات جمع ميکردين و بايد اينم بدونين که قرار نيست ادم دم در خونه هر مرجعي ميره انتظار جواب گرفتن داشته باشه..خيلي ازين افراد مسوليتهاي ديگه اي در اين جهان دارن..در بعضي مواقع هم خيلي از مردم عادي پيش امامان ميرفتن و امامان کسي رو راه نميدادن..نمونه اش حديث عنوان بصري هست..هرکسي براي روزش و زندگيش برنامه ريزي داره و دليل نداره بخاطر مردم خودش رو از اين خودسازي بندازه..خود امام علي ع هم خطاب به مردم کوفه فرمودن که اگر کاري باشه که به نفع شما باشه و به ضرر من(در جهت خدايي) من اون کار رو انجام نميدم..براي جواب گرفتن سوالهاتون خيلي ها هستن که ميتونن کمکتون کنن و حتي از شما هم مشتاقتر هستن که جوابتونو رو بدن..

    يک بار به اخلاص بيا بر در دوست*گر کام تو برنيامد انگه گله کن

    تا حق..يا حق

    پاسخ

    بله، مسلماً هر آدمي با عبادت هاي زياد ميتونه به کرامات خيلي خاصي هم برسه، مجتهد هم باشه که ديگه نور علي نور ميشه. بنده از خودم چيزي نگفتم، کلام رسول الله تکليف بنده رو روشن کرده. بنده براحتي با آقاي جوادي آملي 15 دقيقه صحبت کردم، اون موقع 22 سالم بود. اينقدر انسان بود که روي يک بچه رو زمين ننداخت، هرچند امام جمعه قم کارهاي مهم ديگه اي هم دارن ولي به امور خلق الله اهميت ميدن.
    مطمئناً آقاي بحجت انسان والايي بودن، ولي به اون حديث نبوي که نوشتم هم دقت کنيد.
    + مهتاب 

    سلام:

    يكي راهو پيدا مي كنه جلو ميره و اونقدر در مورد راهش به درك بالايي مي رسه كه تازه كشف ميشه ... حالا تو اين وسط ماموريت ما شروع ميشه خوشحال از اينكه يك قديس پيدا كرديم و آغاز يك بت پرستي ... خدا رحمت كنه اين بزرگ رو ... اما فكر كنم از فردا كلي اسم خيابانو كوچه و همايش و و و و ....

    تو اين وسط راه اين عزيز و درك رسالتي كه تو اين سال ها براش زحمت كشيده به فراموشي سپرده ميشه . به نظرت چند نفر از اونايي كه اطرافش بودن فهميدن چي ميگه ؟

    .

    اميد كه در جوار رحمت الهي باشند ... آمين

    + طهورا 

    اعظم الله اجورنا و اجوركم

    چقدر تلخ وسنگينه اين ضايعه. من مريض شده بودم يكي از اشناها يه نبات تبركي برام اورد گفت اقا بهش دعا خونه بخور ايشالله شفا پيداا كني يه بار هم كه رفته بودم حرم حضرت معصومه بي آلايش و ساده اومد برا زيرات تو حرم و من ديدمش. هر بار كه از جلوي دفترش يا منزلش رد شدم دلم پر كشيد ببينمش