سفارش تبلیغ
صبا ویژن
.: منو اصلی

پارسی بلاگ

صفحه اصلی

تماس با رضا

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 34
مجموع بازدیدها : 239623

.: درباره  رضا
دید

.: لینک های پیشنهادی
مکارم شیرازی [85]
صالحین [63]
پرانتز باز [68]
تبیان [56]
[آرشیو(4)]

.: دوستان رضا
این نجوای شبانه من است
مردان آسمانی
هیام
رد پا
رازهای نهفته
دنیای متفاوت من
تو را می خوانم
قاصدک بارون
برای خاطر آیه ها
سید هادی



.: دسته بندی موضوعی

.: آرشیو
آداب اینترنت و وبلاگ
پاییز 1387
تابستان 1387
زمستان 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مهر 1388
آبان 1388
آذر 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
فروردین 89
اردیبهشت 89
خرداد 89

قدیم ها خیلی دنبال کسی بودم که بتونه جواب سوال هام رو بده،
پیش چند نفری هم رفتم ولی هیچ کدوم اینکاره نبودن
البته ایراد کار اینجا بود که دقیقاً نمیدونستم پیش چه کسی باید برم...
خلاصه، زندگی نامه آقای قاضی رو مطالعه کردم و دیدم که خود خودشه (همینطور دو سه نفر دیگه) ولی متاسفانه خیلی سال بود که دیگه در دسترس نبودن ایشون ولی خوشبختانه یکی از شاگردهاشون به اسم محمد تقی بحجت زنده بود و از مراجع تقلید شیعیان بود. ولی متاسفانه چیز زیادی درباره ایشون نمیدونستم، نه کتابی نه چیزی، خلاصه تصمیم گرفتم برم پیش اقای جوادی آملی (اشتباهاً بجای آقای حسن زاده - رجوع شود به سوتی ملکوتی) خلاصه وقتی دیدم این آقایی که اینقدر ازش تعریف میشه هم کاری از دستش بر نیامد دیگه نا امید شدم و دنبال کار رو نگرفتم.
تا اینکه یک روز تو خدمت تصمیم گرفتم برم پیش آقای بهجت ببینم شاید فایده ای داشته باشه چون تو پادگان داشتم تباه میشدم !
خلاصه یک روز مرخصی گرفتم رفتم جای ایشون رو پیدا کردم و رفتم (مسجد فاطمیه اگر اشتباه نکنم) و نماز ظهر و عصر با ایشون خوندم، بعد از نماز زود رفتم بیرون که تو راه ببینمشون ولی غافل از اینکه بقدری ازدهام جمعیت زیاد بود که به 2 متریش هم نرسیدم، چند نفر هم همراه ایشون بودن که سریع سوار ماشین کردن ایشون رو ، مردم هم که ..... یکی میگفت دعا کن پسرم خوب شه، یکی میگفت دعا کن دخترم شوهر کنه .... چی بگم والا ...
هیچی... رفتم دم دفتر نشستم تا عصر که مسئولا اومدن، رفتم گفتم چجور میشه ایشون رو دید ؟ گفت نمیشه، یه 200 تا برگه بهم نشون دادن گفتن اینا هم مثل تو، نامه نوشتن ... خلاصه باز اسرار کردم و فرستادنم تو پیش یکی از مسئول ها، گفت اصلا نمیشه و من دست از پا دراز تر برگشتم.
فکر میکردم موقعیتش پیش بیاد، آخه یک بار تو خواب ایشون رو دیدم، داشت از یه پله ای بالا میرفت. هرچی صدا زدم نشنید، آخر سر شنید و برگشت یه نگاهی بهم کرد و باز رفت بالا.

شرایط خاصی برام پیش آمده بود که بدلیل نبود امکانات از دست رفت.
نمیدونم والا، شاید ایشون میتونست جواب سوال هام رو بده، شاید هم نه، مردم که یک کلاغ چل کلاغ زیاد دارن، ولی بهر حال من یک حدیث از پیامبر صل الله خوندم که فرموده بودن ارزش عالمی که بعد از نماز به مردم دین رو یاد میده نسبت به کسی که دائم مشغول عبادته مثل نسبت من میمونه با یکی از شما ها.
من هم یک مدت زیاد رادیو معارف گوش میدادم، تو برنامه پرسش و پاسخ شرعی همه مراجع نماینده هاشون میومدن با یه لحن خاصی میگفتن » حضرت اقا فلان فرمودن، ولی اقای مکارم شیرازی همیشه خودش جواب سوال ها رو میداد، خیلی حس خوبی داشت و من با توجه به حدیث نبوی بیخیال آقای بحجت شدم و سوال های شرعیم رو هم از آقای مکارم میپرسم. خیالم هم راحته که اگه یک فرد عادی بخواد ایشون رو ببینه میتونه. حالا شایعه هم زیاده ولی این شایعه ها به فقیه بودن ایشون لطمه ای نمیزنه. بگذریم...

نمیدونم والا، من بخاطر اینکه آقای بحجت از شاگردهای آقای قاضی بودن و مرجع تقلید شیعیان بودن برای ایشون ارزش خاصی قائل هستم ولی متاسفانه اصلاً تو مردم نبودن و یکی از دلایلی که باعث شده بود اینقدر شایعه پشت سر ایشون باشه فکر کنم همین بود، اون مردمی که میومدن دم مسجد فاطمیه، گمون کنم بعضی هاشون ایشون رو با خدا اشتباه گرفته بودن، از بس شایعه زیاد بود...
والله اعلم !
امیدوارم ایشون با اولیاء الهی محشورر شه و ما هم با ایشون.

پ-ن : بنده اطلاعاتم در مورد آقای بحجت در همین حده، در همین حد هم نظر میدم، ولی متاسفانه خیلی ها رو دیدم که فقط بر اساس شایعه ها ازز ایشون بتی ساخته بودن، دردم هم همین بود که این مطلب رو نوشتم، بحث سر مقام ایشون نیست، بحث سر صحیح بودن اطالاعاتیه که ما میخواهیم طبق اون اطلاعات نتیجه گیری کنیم.


  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  دوشنبه 88/2/28ساعت  6:18 عصر  توسط رضا 
      نظرات دیگران()

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    SwayyEm post
    Sample content for gifted nutrition
    test
    2ماه زندگی زیر یک سقف
    حریم شخصی !
    [عناوین آرشیوشده]