• وبلاگ : ديد
  • يادداشت : داستان متحول شدن رضا 3
  • نظرات : 2 خصوصي ، 5 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام:

    از نتيجه گيري خودتون چه خبر؟منتظريم.

    + مهتاب 

    اگه بيشتر نگفتم براي اين بود كه خودتون فهميده بوديد چي مي خواين

    موفق باشيد

    سلام : سه روز رو با داستان تحولات جالب شما گذرونديم . و اين باعث شد ما هم يه سفري به درون وآنچه كه در طول اين سالها گذشت ،بكنيم .ممنون

    اما در مورد خود شما : فكر ميكنم اين تحولات رو بايد مديون همون پدر سختگير با رعايت لقمه هاي حلالش باشيد و بعد توجه خوب خودتون به نداي دروني كه مي تونستيد توجه نكنيد .

    و اينكه شما چيزي نديديد لطف خدا در موردتون بوده كه توجهتون رو از چيز هاي معمولي به سوي عاليترين مراتب انساني ببريد كه خدا رو شكر برديد . نگران نباشيد الان شما چيزي رو از دست نداديد . عبادت بيشتر براي درك بالاتر براي اون زمان لازم بوده و الان شما كار مهمتري انجام ميدهيد .كمك به خلق خدا. فقط در مورد تكرار گناهان خوبه كه بيشتر توجه كنيد . كه قطعا همينطوره شاد باشيد و رستگار.

    بازم سلام. در مورد حديث انشاء الله بيشتر با هم گفت و گو مي كنيم. اما در مورد دوست و هم نشين بد كاملا موافقم دنياي بدي شده بايد مواظب باشي و هميشه احتياط كني چون حتي گاهي نزديكترين دوستت هم بهت خنجر مي زنه و خدا انشاءالله چشمامون رو باز كنه تا بتونيم دوست خوب انتخاب كنيم كه به نظرم اگه با دل پاك و صداقت محض بريم در خونه خدا خودش به بهترين نحو كمك مي كنه كه بهترين ها رو انتخاب كنيم. صميمانه براتون ارزوي سربلندي و موفقيت رو دارم.

    سلام آقا رضا. اول بگم خوش به حالتون كه اين اقبال رو داشتين كه خودتون، خودتون رو محك بزنيد. سرگذشت عجيبي بود و در عين حال پر از نكته و درس اگه خوب دقت كنيم. من فكر مي كنم اون نداي دروني كه تو وجود همه ما هست و مدام به ما تذكر ميده كه أين تذهبون؟ تو وجود شما خيلي قوي به صدا در اومد و شما يه مدتي تونستي به اين ندا عمل كني كه فَفِرُّوا إلي الله. خدا يه بوته آزمايش گذاشت جلوي پات يه بوته پر از خار برا اين كه شما خودت رو بشناسي چون خدا كه خالق بنده هاشه اونا رو خوب مي شناسه پس اگه امتحاني هست برا اينه كه ما خودمون رو خوب بشناسيم. شما از اين امتحان چطور بيرون اومدي رو خود خدا بهتر ميدونه و البته وجدان شما هم ميتونه پاسخ خوبي يهت بده. پس به وجدان خودت رجوع كن صادقانه ازش بپرس مطمئن باش بهت جواب ميده. اما يه نكته ديگه كه من دريافت كردم اين كه خدا بهت نشون داد ميتوني اون بنده خالصي كه خدا مي خواد باشي اما قدم گذاشتن تواين راه برا ما انسانها كه عادت به اين دنياي فاني با همه لذت هاش كرديم قطعا خيلي سخته. پس اگه عاشق اين راهي بايد به خودت خيلي سختي بدي و با اين سختي هاست كه ساخته مي شيم و لايق مي شيم برا اين كه عبد واقعي بشيم. خدا بهت نشون داد ميتوني فقط بايد اراده كني و به شيطان درون و بيرون غلبه، پس كار برات سخت شد و مسئوليتت سنگين كه از اين به بعد نمي توني بگن نمي دونستم يا برام امكان پذير نيود چون هم دانا شدي به آنچه كه بايد بدوني و به اصطلاح چشم دلت باز شد و هم يه مدت عمل كردي پس ميتوني عمل كني. حالا اين تويي و اين راه عظيمي كه جلوي پات گشوده شده. پس بسم الله دست همت به زانو بزنو و راه بيفت. اما در مورد سيد هم به يقين بنده يي است كه دور شده از درگاه خدا و باعث اين دوري هم خودشه هر چند كه برا اين دسته از افراد هم همچنان راه بازگشت هست اما فكر مي كنمك اين عاقبت كساني است كه خدا آنها را به خودشون واگذارشون مي كنه به حال خودشون رهاشون مي كنه پس دعا كنيم كه هيچ وقت خدا ما رو به حال خودمون رها نكنه.

    اسب همت زين كن برادر من و ما رو هم از دعاي خيرت فراموش نكن.