سفارش تبلیغ
صبا ویژن
.: منو اصلی

پارسی بلاگ

صفحه اصلی

تماس با رضا

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 2
مجموع بازدیدها : 239580

.: درباره  رضا
دید

.: لینک های پیشنهادی
مکارم شیرازی [85]
صالحین [63]
پرانتز باز [68]
تبیان [56]
[آرشیو(4)]

.: دوستان رضا
این نجوای شبانه من است
مردان آسمانی
هیام
رد پا
رازهای نهفته
دنیای متفاوت من
تو را می خوانم
قاصدک بارون
برای خاطر آیه ها
سید هادی



.: دسته بندی موضوعی

.: آرشیو
آداب اینترنت و وبلاگ
پاییز 1387
تابستان 1387
زمستان 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مهر 1388
آبان 1388
آذر 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
فروردین 89
اردیبهشت 89
خرداد 89

امشب رفتیم خواستگاری

فکر نکنم خواستگاری از این بهتر کسی رفته باشه

اول کار که رفتیم نشستیم حمیده نیومد بشینه و همون اوایل گرم خوش و بش بودیم که مادر حمیده چایی آورد (ومن حالم گرفته شد)

بابام با حاج محمد کلی خوش و بش کردن و گفتن و شنیدن

بعد خاله حمیده گفت چایی رو هم که خوردیم حمیده شما بیا آجیل بریز برا مهمون ها

خلاصه یه چند دقیقه ای گذشت و پیشنهاد دادن ما بریم صحبت کنیم

ما هم رفتیم یک مقدار صحبت کردیم و بعد سمیه خانم اومد دنبالمون

رفتیم پائین بابام ازم پرسید نظرت چیه گفتم ما با هم مشکلی نداریم

بعد هم یک مقدار راجع به مهریه و زمان نامزدی و اینها که بعد از ایام فاطمیه باشه صحبت کردن و ما اومدیم خونه.

 

یعنی شما بگی ازمن 2 تا سوال پرسیدن نپرسیدن !

فقط پدر حمیده ازم پرسید اسمت رضا بود دیگه ؟ یه وقت نگیم حسین بهت !

همین!

مهریه هم 313 تا مقرر شد.

---------------------------------

نشان میمنت زن این است که خواستگاریش اسان و مهرش سبک باشد - نهج الفصاحه صفحه 249 حدیث 22

313 تا کم نیست ولی تو این زمونه با این رسومات عجیب خوبه.



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  سه شنبه 89/2/7ساعت  1:7 صبح  توسط رضا 
      نظرات دیگران()

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    SwayyEm post
    Sample content for gifted nutrition
    test
    2ماه زندگی زیر یک سقف
    حریم شخصی !
    [عناوین آرشیوشده]