توجه : این بحث شامل ذات واجب الوجود (خالق متعال) نشده و تنها در مورد عالم امکان (مخلوقات) صحت داره.
از : http://www.shabakeh-mag.com/Articles/Show.aspx?n=1003001
میپرسم <هوا ابری است یا آفتابی؟> پاسخ میدهی: نیمهابری. میپرسم <آیا همه آنچه که دیروز به من گفتی، راست بود؟> پاسخ میدهی: بیشتر آن حقیقت داشت. ما در زندگی روزمره بارها از منطق فازی استفاده میکنیم. واقعیت این است که دنیای صفر و یک (درست-غلط)، دنیایی انتزاعی و خیالی است. به ندرت پیش میآید موضوعی صددرصد درست یا صددرصد نادرست باشد؛ زیرا در دنیای واقعی در بسیاری از مواقع، همهچیز منظم و مرتب سرجایش نیست.
هر چیزی ممکن است درصدی اشتباه یا درست باشد پس به همان اندازه باید رفتار فازی نشان داد و تصمیم فازی گرفت و نه کلا رد کرد یا کلا عصبانی شد یا کلا موافقت کرد .شناوری و انعطاف پذیری در منطق فازی وجود دارد.
از خودم :
اگر کسی از شما بپرسه آیا از زندگیتون راضی هستید یا نه ؟ خیلی کم پیش میاد کسی 100% از زندگیش راضی یا ناراضی باشه ولی اکثر مردم یا میگن بلی یا میگن خیر. در صورتیکه در حقیقت اینجور نیست. کسی ممکنه از وضع مادی زندگیش راضی باشه ولی از وضع معنویش راضی نباشه یا برعکس ولی اغلب اوقات مردم با یک بله و خیر جواب میدن و این نمیتونه کافی باشه. حداقل آدم باید در ذهن خودش بدونه از چه مواردی از زندگیش راضییه و از چه مواردی ناراضی. و در نهایت بگه : من تقریبا از زندگین راضی ام یا بگه من از بیشتر امور زندگیم راضی ام، یا شاید بگه 50% راضی ام 50% ناراضی.
نتیجه :
شاید بپرسید "خوب آخرش که چی ؟" کسی میپرسه راضی ام یا نه و من یک جواب میدم و والسلام !
باید خدمت شما بگم که امروزه در علم و سیستم های مدرن از این منطق فازی خیلی استفاده کردن و نتیجه هم داده.
حالا چرا ما نیاییم رروابطمون رو با این منطق اصلاح کنیم ؟
دوست من از من میپرسه : رضا از دوستی با من راضی هستی ؟
من اگر بگم "راضی ام" احتمال خیلی زیاد دروغ گفتم چون ممکنه مواردی باشن که برام ناراحت کنندس وبه دوستم نگم و دوستم هم از این موارد آگاهی نداشته باشه و این مساله موجب بشه دوستی ما بجای اینکه بهتر بشه به مرور زمان بدتر بشه. حالا من اگر به دوستم جواب بدم : فلانی، این رفتار ها و خصلت هات رو خیلی دوست دارم و افتخار میکنم دوستی مثل تو دارم ولی فلان رفتارت و یا فلان خصلتت من رو اذیت میکنه. اینجا دوست من اگر اهل منطق فازی باشه خوبی هی خودش رو میفهمه و خوشحال میشه ،حالا یا بدی هاش رو اصلاح میکنه یا وقتی با منه از اون کار دوری میکنه تا من ناراحت نشم البته این درصورتیه که خوبی هایی که بهش گفتم خیلی بیشتر از بدی ها باشه و دوستی با من براش مهم باشه. اینجا اگر من به دوستم گفته باشم از دوستی با تو خوشحالم (یعنی همه چیز خوبه) مطمئنا به دوستم دروغ گفتم.
یک مثال دیگه (مثال تخیلی هست) : با کسی صحبت میکردم، گفت که خیلی رنگ خاکستری رو دوست داره، گفتم اگر شما خیلی رنگ خاکستری رو دوست دارید احتمال زیاد شما دچار افسردگی هستید.ناراحت شد و گفت : به چه حقی به من میگی افسرده ؟
در مثال بالا من به طرف نگفتم "تو افسرده ای" بلکه گفتم "اگر رنگ خاکستری رو دوست داری "احتمالا" افسردگی داری" یعنی من بدلیل اینکه اطلاعات کافی نداشتم، یه شرط برای جمله ام گذاشتم "اگر رنگ خاکستری رو دوست داری" و یک درضد خطا (احتمال زیاد ...) هم برای موقعی که شرط برقرار باشه (دوست داشتن رنگ خاکستری) در جمله ام گذاشتم. ولی طرف که عادت به تفکر مطلق داشت از جمله من این معنی رو برداشت کرد "تو چون رنگ خاکستری رو دوست داری پس افسرده ای" .
حالا نظر شما راجع به منطق فازی چیه ؟ البته همه آدم ها ناخوداگاه گاهی اوقات اینجور فکر و رفتار میکنن ولی فکر کردم مطرح کردن این موضوع میتونه مفید باشه.
خیلی خوشحال میشم نظرتون رو بدونم، آیا مطلب مفهوم بود ؟ مفید چطور ؟ و اگر مفهوم تفکر فازی رو متوجه شدید بهم بگید نظرتون راجع به این روش تفکر چیه ؟
نوشته شده در یکشنبه 87/8/19ساعت 11:25 عصر  توسط رضا
نظرات دیگران()