گرفتار نفسم بسی سختِ سخت
گرفتار نفست چو باشی شوی تیره بخت
چو مومم بدستش بسی نرمِ نرم
ز حق درنهان میکنم شرم، شرم
چو غیرت شده دروجودم بسی سردِ سرد
همینم شده بهر من دردِ درد
ندانم که هست چون علی مردِ مرد
که شهوت بدستش شده سردِ سرد
همینم شده آرزو، آرزو
که من هم شوم مثل او، مثل او
نوشته شده در جمعه 87/7/12ساعت 11:43 عصر  توسط رضا
نظرات دیگران()