هرچی دور و بر رو نگاه میکنم چیز خوبی برای نوشتن پیدا نمیکنم
تنها چیز زیبایی که هست، همین توحیده، توحید زیباترین مساله عالمه. کسی طالبش باشه، یانباشه، کسی علمش رو داشته باشه، یا نداشته باشه، هیچ فرقی نمیکنه. توحید زیباست. توحید تنها حقیقت حقیقی عالمه
وقتی معصوم علیه السلام میگه : اللهم انی اطعتک فی احب الاشیاء الیک و هو التوحید دیگه باید فهمید توحید چه گنج با ارزشیه. قصد دارم از این به بعد بیشتر راجع به توحید بنویسم، تا هم برای خودم یادآوری باشه هم انشاالله دوستان بیشتری از شیرینی توحید بچشن. اونوقت میفهمن اسلام واقعی یعنی چی.
برای شروع مسائل ابتدائی رو از نوشته های دیگران هم کپی برداری میکنم، البته با ذکر منبع. خداکنه مفید و موفق باشه این برنامه. -------------------------------------------------------------------------------------- هو الله احد
مقدمه : اصولا توحید چیه و به چه دردی میخوره ؟ بطور خلاصه علم توحید یعنی شناخت خدا، شناخت خدا اونطور که خود او خودش رو به ما معرفی کرده. توحید یعنی یکتا دونستن خدا. با علم توحید میتونید جواب خیلی از سوال های بی جواب خودتون رو بگیرید. هرچه بیشتر با توحید آشنا بشید بیشتر با خالق و بالطبع با مخلوقا آشنا میشید. ممکنه پیش خودتون بگید ماکه به این اعتقاد داریم که خداوند یکتاست و هیچ شبیه و مانندی نداره، دیگه این بحث برای چیه ؟ خدمت شما باید بگم که توحید مراتب و تقسیم بندی هایی داره. حداقل توحید اینه که شما بخاطر یک سری دلایل اقرار میکنی که خدا یگانه هست ولی ممکنه ندونی چرا خدا باید یگانه باشه. حتی ممکنه خیلی ها در این موضوع شک هم داشته باشن ولی برای احتیاط هم که شده به یگانگی خدا اعتقاد دارن. نتیجه همین اقرار ضعیف این میشه که بعد از اقرار به توحید ( اشهد ان لا اله الا الله) شخص به فرستاده خدا هم ایمان میاره (و اشهد ان محمدً رسول الله) و بالطبع از فرستاده او اطاعت میکنه و این خودش باعث تربیت و هدایت جامعه میشه. این حداقل توحیده و حداکثرر توحید هم میشه حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله که فرمودن اگر خورشید را در دست راست من و ماه را در دست چیم قراردهید تا از دعوت خود دست بردارم، هرگز چنین نخواهم کرد و یا حضرت سید الشهدا که اون واقعه رو بوجود آورد و یا ابراهیم خلیل (ع) که در آتش نمرود حاضر نشد از جبرئیل امین چیزی بخواد و گفت : حسبی ربی (پروردگارم برایم کافیست به شما احتیاجی ندارم) . شما فکر میکنید ابراهیم خلیل (ع) از شوق بهشت بود که چنین حرکتی کرد ؟ بعید میدونم ! باید چیز خیلی خیلی بالاتری بوده باشه که ایشون حتی دست جلوی جبرئیل امین هم دراز نکرد اون هم در اتش نمرود. یا حضرت سید الشهداء (ع) برای چی اون کار عظیم رو انجام داد ؟ چه هدفی میتونه اینقدر بزرگ باشه که انگیزه انجام کار به این بزرگی باشه و در آخر هم حضرت زینب (س) بگن چیزی جز زیبایی ندیدن. یا علی (ع) که وقتی میخواست سر اون کافر رو از تنش جدا کنه، طرف به صورت حضرت آب دهن انداخت، حضرت بلند شد.... چرخی زد و دوباره برگشت و سر از تن او جدا کرد که مبادا برای نفس کار کرده باشه، فقط باید کارش برای خدا باشه. چرا ؟!! مطمئناً چیز مهم و با ارزشی هست فراتر از تمام چیزهایی که ما میشناسیم که باعث شده تلخی ها و سختی های روزگار برای این بزرگواران شیرین بشه. این چیز با ارزش چیزی نیست جز توحید.
همونطور که در مفقدمه گفتم توحید مراتب و مراحلی داره توحید در ذات توحید در صفات توحید در افعال توحید در عبادت